چرا نوجوانان درگیر در فعالیتهای هنری، علائم افسردگی بیشتری دارند؟
شرکت در فعالیت های هنری مدت هاست که به عنوان یک خروجی مثبت برای ابراز خود، خلاقیت و رشد شخصی شناخته شده است. با این حال، تحقیقاتی که در دانشگاه بوستون انجام شده، نشان میدهد که ارتباط شگفت انگیزی بین نوجوانان درگیر در فعالیت های هنری و افزایش علائم افسردگی وجود دارد. این یافته سوالات مهمی را در مورد رابطه بین درگیری هنر و بهزیستی ذهنی در نوجوانان مطرح میکند. در این مقاله، ما به یافتههای این تحقیق میپردازیم و پیچیدگیهای این رابطه را بررسی میکنیم، عوامل مؤثر بالقوه را روشن میکنیم و بینشهایی را برای والدین، مربیان و متخصصان مراقبتهای بهداشتی ارائه میکنیم.
مطالعه
یک مطالعه که توسط محققان دانشگاه بوستون انجام شده است، ارتباط بین درگیری در فعالیت هنری و علائم افسردگی را در میان نمونه بزرگی از نوجوانان بررسی کرد. این مطالعه شرکت کنندگان را در مورد مشارکت آنها در فعالیت های هنری مختلف، از جمله هنرهای تجسمی، موسیقی، تئاتر و رقص و همچنین تجربیات آنها از علائم افسردگی مورد بررسی قرار داد. با کمال تعجب، نتایج نشان داد که نوجوانان درگیر در فعالیت های هنری سطوح بالاتری از علائم افسردگی را در مقایسه با همسالان خود که درگیر هنر نبودند گزارش کردند.
درک یافته ها
در حالی که یافته های تحقیق ممکن است در ابتدا غیر منطقی به نظر برسند، بررسی عوامل زمینه ای که در این ارتباط نقش دارند ضروری است. چندین توضیح بالقوه از این مطالعه میتوان داشت، که رابطه پیچیده بین درگیری هنر و علائم افسردگی در نوجوانان را روشن می کند.
۱- شدت تجربه عواطف
درگیر شدن در فعالیت های هنری اغلب شامل کاوش و بیان احساسات عمیق است. نوجوانان درگیر در هنر ممکن است بیشتر احساسات شدیدی را تجربه کنند، از جمله غم و اندوه، اضطراب یا شک به خود، که می تواند در بروز علائم افسردگی نقش داشته باشد. اشکال مختلف هنر بستری را برای کاوش عاطفی فراهم میکنند و فرآیند خلق کار هنری می تواند احساسات قدرتمندی را برانگیزد که ممکن است بر رفاه عاطفی نوجوانان تأثیر بگذارد.
۲- کمال گرایی و انتقاد از خود
تلاش های هنری اغلب نیاز به سطح بالایی از مهارت، تمرین و خود ارزیابی دارند. نوجوانان درگیر در هنر ممکن است برای برآورده کردن انتظارات خود یا دیگران تحت فشار قرار گیرند که منجر به تمایل به کمالگرایی و انتقاد از خود میشود. این فشارهای درونی میتواند به احساس بیکفایتی، شک به خود و در نهایت علائم افسردگی کمک کند.
۳- حساسیت و همدلی
نوجوانان درگیر در هنر اغلب حساسیت و همدلی بالایی نسبت به دیگران و دنیای اطراف خود دارند. در حالی که این حساسیت می تواند توانایی های هنری آنها را افزایش دهد و آنها را عمیقاً با هنر خود پیوند دهد، همچنین ممکن است آنها را در برابر حساسیت و همدلی با مسائل عاطفی و چالشهای پیش روی خود و دیگران مستعدتر کند. این افزایش آگاهی هیجانی ممکن است به سطوح بالاتر گزارش شده علائم افسردگی کمک کند.
۴- هنر به عنوان مکانیسم مقابله
بیان هنری می تواند به عنوان یک مکانیسم مقابله ای برای نوجوانانی که با مشکلات شخصی یا آشفتگی عاطفی سر و کار دارند عمل کند. در حالی که هنرها خروجی ای برای ابراز خود و رهایی عاطفی فراهم می کنند، مهم است که بدانیم شرکت در فعالیت های هنری به تنهایی ممکن است برای کاهش مشکلات زمینه ای سلامت روان کافی نباشد. ارائه پشتیبانی و منابع اضافی برای نوجوانان درگیر در هنر که ممکن است علائم افسردگی را تجربه کنند ضروری است.
“این به این معنی نیست که افسردگی شرط لازم برای هنرمند شدن یک نوجوان یا بزرگسال است، و همچنین نشان نمی دهد که شرکت در هنر منجر به بیماری روانی می شود.”
Laura N. Young
نگاهی متعادل به رابطه هنر و افسردگی
اگرچه یافته های این مطالعه بر ارتباط بین درگیری در فعالیت هنری و علائم افسردگی را تاکید میکند، اما ضروری است که مزایای فعالیت های هنری برای نوجوانان را نیز نادیده نگیریم. در عوض، ما باید بر درک و پرداختن به عوامل زمینهای که به این علائم کمک میکنند، تمرکز کنیم و در عین حال رویکردی متعادل برای مشارکت هنری را ترویج کنیم.
آگاهی از سلامت روان
افزایش آگاهی والدین، مربیان و متخصصان مراقبت های بهداشتی در مورد چالش های عاطفی بالقوه ای که نوجوانان درگیر در هنر ممکن است با آن مواجه شوند. تشویق گفتگوهای باز در مورد سلامت روان، فراهم کردن منابع برای مداخله و حمایت اولیه.
حمایت از سلامت عاطفی
متوازن سازی تعهدات
ایجاد تعادل سالم بین مشارکت در هنر و سایر جنبه های زندگی نوجوانان، مانند تحصیلات، فعالیت بدنی، و تعاملات اجتماعی. به نوجوانان کمک کنید تا انتظارات و مرزهای واقع بینانه را برای جلوگیری از استرس طاقت فرسا یا فرسودگی ناشی از کار هنری ایجاد کنند.
ایجاد یک محیط مثبت
ایجاد یک محیط پرورشی و حمایتی در سازمان های هنری، مدارس و جوامع. فرهنگي كه بر رشد فردي، پذيرش خود و همكاري تاكيد دارد (ونه تنها بر روي دستاورد يا مقايسه) کمک کننده خواهد بود.
رویکرد چندجانبه نسبت به هنر و سلامت روان
توجه داشته باشید که مشارکت هنری آن طور که در بین عموم جا افتاده است، به تنهایی برای رفع نگرانی های اساسی سلامت روان کافی نیستند. یک رویکرد همهجانبه نیاز است که شامل حمایت اجتماعی، سبک زندگی سالم و مداخلات بهداشت روان حرفه ای در صورت نیاز باشد.
در حالی که یافتههای تحقیقاتی مرتبط با مشارکت هنر و افزایش علائم افسردگی در نوجوانان ممکن است در ابتدا شگفتانگیز به نظر برسد، یک بررسی دقیقتر پیچیدگی این رابطه را نشان میدهد. مهم است که به یاد داشته باشید که همبستگی دلالت بر علیت ندارد و ممکن است عوامل زمینهای در بازی وجود داشته باشد. با ترویج آگاهی از سلامت روان، ارائه حمایت مناسب، و تقویت یک رویکرد متعادل برای مشارکت در هنر، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که نوجوانان درگیر در هنر منابع و ابزارهایی برای کسب و حفظ بهزیستی عاطفی خود به طور مؤثر دارند. بیایید با استقبال از مزایای هنر، رفاه جامع نوجوانان خود را نیز در نظر داشته باشیم.